بهترین دوست مادربزرگم قرآن بود. بسیار می شد از سوره های قرآن و اینکه مثلا خواندن فلان سوره چقدر خوب است، صحبت کند. گاه که در مورد چیزی که رخ داده بود با او صحبت می کردیم، می گفت فلان سوره را حتما بخوانید. وقتی آن سوره را می خواندیم، حتما یک یا چند آیه وجود داشت که به تلویح یا تصریح، به آنچه به او گفته بودیم، ارتباط داشت. - او دو قرآن داشت. یک قرآن کوچک و یک قرآن بزرگ با خط درشت. گاه از من می پرسید: من خط قرآن کوچکم را خوب نمی بینم، اما آن را باز می کنم و به ازای هر یک از خطوطش، یک صلوات می فرستم. اشکالی ندارد؟ من هم می گفتم: نه خیلی هم خوب است، إن شاء الله خدا قبول می کند.
- برداشت های زیبایی از برخی آیات داشت. مثلا در مورد «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ» می گفت: ببین وقتی میز کار خدا به اندازه تمام آسمانها و زمین است، تمام اتاق کارش چه اندازه است؟ - خدا همه ی رهیدهگان از خاک را بیامرزد
کلیدواژه ها:
[ یکشنبه 92/11/27 ] [ 11:9 صبح ] [ دکتر الهه شاهپسند (82) ]
|
||